لجبازی کودکان، جزو طبیعت آنهاست!
لجبازی جزو مراحل طبیعی رشد کودک است و استثنا بردار هم نیست. برخی اوقات
از والدین میشنویم که «این بچه نیم وجبی داره تو روی من میایسته» این
ایستادگی در مقابل والدین نیست و تا 6 یا 7 سالگی ادامه دارد و کم کم به
مرحله کمون یا نهفتگی وارد میشود. به طور کلی کودکان از صفر تا 2 سالگی به
شدت به ما وابستهاند. از 2 تا 3 سالگی آغاز لجبازی و منفی کاری است.
لجبازی یا در واقع منفی کاری جزو مراحل رشد کودک است. تقریبا همه کودکان
به درجاتی متفاوت، منفی کاری را از خود بروز میدهند. معمولا لجبازی یا
منفی کاری از 2 سالگی شروع، در حدود 3 تا 4 سالگی به اوج میرسد و در حدود ۶
سالگی کاهش پیدا میکند. نکته مهم این است که بچهها از ۲ تا ۳ سالگی
میخواهند خود را ثابت کنند و به استقلال برسند و همین را والدین لجبازی
مینامند. در حالی که اینگونه رفتارها لجبازی نبوده بلکه نوعی منفی کاری
برای اثبات وجود و به دست آوردن استقلال است.
والدین و مربیانی که اعمال اراده کودک را به عنوان لجبازی تلقی نکرده
بلکه آن را به عنوان تلاش طبیعی و سالم برای پرورش استقلال میدانند،
میتوانند به کودکان یاد دهند به خودشان نظم بدهند و در واقع افزایش رفتار
خود انضباطی را در کودکان پرورش دهند. بهگونهای که کودکان در پیدایش
احساس کفایت و شایستگی در خود سهیم شوند و از تضادها و کشمکشها پرهیز
کنند.
همه کودکان کارهایی را انجام میدهند که از آن منع شدهاند. در این صورت
عدهای از والدین یا با تنبیه کلامی یا بدنی با فرزند مقابله میکنند.
گروهی هم تلاش میکنند با دلیل و برهان خطای کودک را به او گوشزد کنند.
برخی هم چشمپوشی میکنند و بیتفاوتند و در واقع نمیدانند چه واکنشی باید
نشان دهند. این درحالی است که میتوان گفت به تعداد پدر و مادرها
شیوههای متفاوت برای تربیت کودک وجود دارد اما انضباط خشک و خشن و
بیرحمانه قابل پذیرش نیست بلکه رفتار والدین باید قاطع، محکم و توام با
محبت باشد. بهگونهای که کودک بدون تنبیه خود را ملزم به رعایت قوانین کند
و این اطاعت زمانی به بهترین نحوه عمل میکند که کودکان احساس مسئولیت
کنند و با این احساس از کاری که منعشان میکنیم صرف نظر کنند. ما باید نظم
را همراه با عشق و محبت به بچهها آموزش بدهیم تا آن را بپذیرند. در حالی
که زمانی که دستور میدهیم مثل فرمانهای ارتشی آنها با ما مقابله میکنند
و به اصطلاح لجبازی میکنند. مثلا بچهها در 3 سالگی یاد میگیرند خود و
اطرافیان را دوست داشته باشند و به یکدیگر احترام بگذارند. والدین
میتوانند به آنها آموزش دهند که یکی از احترامهایی که باید به محیط
بگذارند، منظم نگه داشتن محیط است یعنی اسباب بازی را جمع کنند و آشغال
نریزند. حال این کار را یا به خاطر احترام به پدر و مادر یا به محیط خانه
انجام دهند، مهم نوع رفتار آنهاست.
کودکان با بازیگوشی والدین را به تمسخر گرفته یا دست میاندازند تا ثابت
کنند حرفشان را نمیشنوند. مثلا رفتاری که قبلا بلد بودند در یک محیط
دیگر انجام نمیدهند. کودک بلد است از قاشق و چنگال استفاده کند اما جلوی
مهمانان با دست غذا میخورد. این کارشان به معنی عصبانی کردن پدرو مادر
نیست، منظورشان اثبات خود است.
در پایان توصیهای که به والدین دارید چیست؟
برخی از پیشنهادی به منظور کاستن از منفیکاری کودکان به شرح زیر است:
1. نرمش و انعطاف داشته باشید. این مرحله از رشد کودک را به خوبی
بشناسید و جزو نیازهای رفتاری او بدانید. در عین حال انعطاف داشته باشید
اما نه در حدی که کودک را آزاد و رها گذاشته و همه قوانین نادیده گرفته
شود.
2. امنیت با قاعده ایجاد کنید. والدین در این مرحله باید نقش فانوس
دریایی را داشته باشند. راهنمای فرزندان باشند ولی در عین حال محدودیت برای
خود قائل باشند. تکیهگاه امنی برای کودک باشند و از دور نور هدایتگرانه
به آنها ببخشند اما محدوده فعالیت کودک را از او نگیرند و از دور مراقب او
باشند. به آنها اجازه دهند محیط اطراف را کشف کنند و مانع خلاقیت آنها
نباشند.
3. خانه را برای فرزندان امن، جالب و دوستانه درست کنید. فضای خانه باید
بهگونهای باشد که مجبور نباشید مرتب به او تذکر بدهید. در عین حال برای
او اسباب بازیهای گران قیمت تهیه نکنید تا نگران خراب شدنشان نشوید.
4. از تنبیه پرهیز کنید. تنبیه کلامی چشم غره، تحقیر کردن و امثال
اینهاست که همگی نتیجه معکوس میدهد. اثرات سو ءاینگونه رفتار به قدری در
کودکان شدید است که ممکن است آثارش تا بزرگسالی هم مشاهده شود.
5.به کودکان حق انتخاب بدهید. وقتی کودکان یاد بگیرند که حق رای داشته
باشند در زمان نوجوانی از بسیاری از مسائل و مشکلات پیشگیری خواهند کرد. در
واقع با این آموزش رفتار، نه گفتن و قاطعیت را به کودکان بیاموزید.
6. قاطعیت داشته باشید. در اعمال قوانین ضروری و مرزهایی که برای کودکان
خطرناک است استوار باشید. مثلا پریدن وسط خیابان، بازی با آتش و... .
7.تمرکز را در بچهها تقویت کنید. مثلا وقتی کودک کارتون میبیند او را
دائم صدا نکنید یا وقتی نقاشی میکشد ریخت و پاش مداد رنگیهایش را به طور
مرتب به او متذکر نشوید.
8. به کودکان فرصت دهید از ۲ تا ۷ سالگی که سن شکوفایی خلاقیت آنان است
راهی را برای انجام کارشان پیدا کنند و عجولانه با آنها برخورد نکنید.
9. به بچهها پیشنهاد کنید و دستور ندهید. خواستههای خود را به جای
دستور و تحقیر و تنبیه با لبخند زدن و پرسش همراه کنید. با این کار کودکان
یاد میگیرند به آنها احترام گذاشته شود و از این رابطه لذت ببرند.
10.پیشنهاد مطبوع یا لذت بخش بدهید. مثلا در پایان بازی یا هنگام ترک
پارک به آنها پیشنهاد کنید که برای خانه با هم به خرید میروید.
11. یادآوری کنید. یکی از مشکلات والدین در تربیت این است که فکر
میکنند با یکی دو بار تذکر دادن کودک یاد میگیرد. این در حالی است که
باید مدام به کودک نکات تربیتی را یادآوری کنید.
12. صبر داشته باشید. نکته مهم این است که در این سن باید برای مقابله
با منفی کاری کودک وقتی دستور میدهید حداقل ۱۰ دقیقه صبر داشته باشید تا
کودک عمل کند.
13. از روش محرومیت برای پایان دادن به کشمکشها استفاده کنید. با تمام
نرمش و احترامی که برای کودکان قائل هستید مقابل رفتارهایی مثل داد زدن و
قشقرق به پا کردن از روش محرومیت استفاده کنید. مثلا «امروز به پارک
نمیرویم.»
14. در زمان فشارهای روانی انتظار کمتری از بچهها داشته باشید. در
موقعیتهایی مانند تولد نوزاد جدید، طلاق یا مرگ نزدیکان حتی هنگام
اسبابکشی کودکان فشار روانی بسیاری را تحمل میکنند و ممکن است ناسازگار
بشوند. در اینگونه مواقع انتظار کمتری از کودک خود داشته باشید.
منبع:http://www.bartarinha.ir/