کودک آنلاین: دزدی در کودکان و نوجوانان یکی از مشکلات رفتاری است که بعضی خانواده
ها را رنج می دهد. به طوریکه وقتی والدین متوجه بروز این رفتار در کودکان
خود می شوند بیشتر آنها در پذیرش این اختلال مقاومت نشان می دهند و نمی
خواهند بپذیرند که فرزندانشان دست به دزدی می زنند.
اما باید پذیرفت که
اولین گام برای حل مشکل، پذیرش آن است، با استتار مشکل مسئله پیش آمده حل
نمی شود، بلکه تنها تشدید یافته و حالت مزمن پیدا می کند. مثل ویروسی که در
قبال یک دارو مقاوم شده و به رشد ناموزون خود ادامه می دهد.
برای هیچ کس پوشیده نیست که خانواده در تربیت کودکان
نقش بسیار مهمی ایفا می کند، به طوری که اگر بستر خانواده از جهات مختلف
مناسب باشد، کودکان از نظر شخصیتی رشد مناسب خواهند داشت. اما اگر این بستر
مناسب نباشد و خانواده هیچ تلاشی برای رشد عاطفی، هیجانی و کلا شخصیتی وی
نکند، پی آمد آن بروز ناسازگاری در کودکان خواهد بود.
معمولا در تبیین
علل دزدی چهار دسته عوامل خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و روانی را نام می
برند. فرضا وقتی که کودک در محیطی زندگی می کند که والدین یا الگوهای در
دسترس، خود این رفتار را به طور مکرر انجام می دهند، پی آمد آن یادگیری
دزدی براساس مکانیسم تقلید است.
وقتی که کودک در خانواده مورد بی توجهی و
بی مهری قرار می گیرد و هر روز ناکامی های متعددی را تجربه می کند و علت
این ناکامی ها به خانواده برمی گردد، پیامد آن می تواند بروز این مشکل در
کودکان باشد. کودک برای اینکه بتواند از نظر اخلاقی رشد پیدا کند، لازم است
وقتی که درست رفتار می کند و واکنش وی طبیعی اشت از طرف والدین مورد تحسین
و تمجید قرار گیرد تا احتمال تکرار آن رفتار خوب در آینده افزایش یابد و
اگر رفتار ناخوشایندی انجام دهد که می تواند آن رفتار دزدی باشد، حداقل به
کودک پسخوراند منفی داده شود تا بداند این رفتار طبیعی نیست و خوشایند
خانواده و جامعه نخواهد بود.
معمولا کودکانی که دست به دزدی می زنند در
روابط فردی شان دچار اشکال هستند. در اینجا باید به آنها شیوۀ برقراری
ارتباط با دیگران را یاد داد تا با دیگران خوب ارتباط برقرار کنند و به
طریق مناسب با همسالان کنار آیند نه به طریق مرضی سازگار شوند. چون بعضی از
دزدی ها در کودکان جنبۀ آزار رسانی و انتقام جویی به خود می گیرد و می
توان با آموزش جرات قلبی به کودکان و افزایش توانمندی برقراری ارتباط آنها
با دیگران، به این علت را زایل ساخت.
بعضی مواقع کودک دچار وسوسه های
شدید درونی است و افکار ناکارآمد منفی دست از سر کودک برنمی دارد و وی را
به سمت دزدی سوق می دهد. باید با این افکار مقابله کرد. کودک را مجهز به
فنونی چونن تکنیک های توجه برگردانی و حذف افکار منفی نمود تا با این وسوسه
ها مقابله نماید.
وقتی حسادت در کودکان و کمبودهای عاطفی در آنها علت
دزدی باشد، مطلوب آن است که به جبران کمبودهای عاطفی و تبدیل حسادت به جو
مناسب رقابت، پرداخت. همچنین کودک را از نظر اخلاقی خوب رشد داد و از نظر
عاطفی از مهر و محبت خانواده بی نیاز کرد تا دزدی را به عنوان دست آویزی
برای نشان دادن ناسازگاری خود با والدین قرار ندهد.
راه های مقابله با دزدی در کودکان و نوجوانان
حال
که مرور مختصر بر عوامل مرتبط با دزدی صورت گرفت، برای حل این معضل رفتاری
در کودکان چه فنونی وجود دارد و از چه راهبردهای عملی باید کمک گرفت.
اگر
مشکل کودک یعنی دزدی در وی با عوامل خانوادگی مرتبط باشد، بهترین راه،
اصلاح روابط والدین در خانواده است. البته لازم به ذکر است که مثل هر مشکل
رفتاری، اگر بخواهیم در درمان دزدی در کودکان موفق شویم، اولین گام آن است
که علت و انگیزه آن را شناخته و رفع نماییم. برای شناخت علل، نیازمند
مطالعۀ تاریخچه زندگی کودک، محرومیت ها، نابسامانی ها، معاشرت ها و حتی
روابط وی با دوستانش هستیم.
بعد از این مرحله است که اگر دیده شود که
علت دزدی نیاز مادی کودک بوده است، احتیاجات متدی وی را رفع سازیم. اما به
این مسئله اکتفا نکنیم چون انسان تنها نیاز به مادیات ندارد، بلکه از نظر
عاطفی، معنوی و روانی نیز نیاز کودک را برطرف کنیم.
سعی کنیم با استدلال
کودک را از زشتی و قباحت کارش آشنا کنیم نه اینکه بی درنگ از تنبیه بدنی
کمک بگیریم، وی را تفهیم کنیم که عملش نادرست است، بی پرده و صادقانه با وی
صحبت کنیم. باید کودک بداند که اطرافیان متوجه عمل او شده اند.
در
بارِ اول اگر کودک قول داد که این عمل ررا تکرار نکند و انجام نخواهد داد،
دزدی وی را افشا نکنیم و به وی فرصت بدهیم تا رفتار خود را اصلاح کند.
شرایط اجتماعی که باعث دزدی شده است را از بین ببریم تا این شرایط و موقعیت
ها، محرکی برای فراخواندن دزدی به عنوان پاسخ ناخوشایند تلقی نشود.
حتی
وسایلی را که وسوسۀ دزدی در کودک را افزایش می دهد، از محیط کودک دور
ساخت. اگر کودکی دست به دزدی زده است باید سریع به وی کمک کرد. شیء دزدیده
شده را به صاحبش بازگرداند تا بداند اولا تحت کنترل است، دوما به دنبالِ
دزدی، از دریافت و پاداش و امتیاز محروم گردد تا احتمال تکرار آن رفتار در
آینده کاهش یابد.
منبع: اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان