خانواده نقش اساسی در اجتماعی شدن کودک دارد. مدیریت نکردن صحیح خانواده در این امر لطمات جبران ناپذیری در نوجوانی و حتی جوانی پدید خواهد آورد که از آن جمله می توان به انزوا طلبی و ابراز وجود نکردن در جمع اشاره کرد.
در ابتدا باید بدانیم اجتماعی شدن کودک از سن دو سال و نیم تا 5 سالگی شکل می گیرد و فاصله بین این سال ها برای نقش پذیری و اجتماعی شدن کودکمان بسیار حساس است. در دنیای امروز به دلیل تنوع وسایل ارتباطی که به شکل کلامی و یا تصویری وجود دارد دنیای بیرون نقش بسزایی در اجتماعی شدن کودک پیدا می کند و این محیط بیرونی بسیار تاثیرگذار است و به نوعی حرف اول را می زند اما نباید از عامل وراثت غافل بود.
اغلب والدین ترجیح میدهند فرزندانی تربیت کنند که به راحتی بتوانند با دیگران ارتباط بر قرار کرده و دوستیهای خوب و سالم داشته باشند. ولی متأسفانه نمیدانند از کجا شروع کنند و از چه روشهایی پیروی کنند.
مطمئناً کسب مهارتهای اجتماعی و آموزش طرق صحیح دوستیابی به کودکان یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین آموزشهای ضروری به شمار میرود.
طبق تحقیقات و مطالعات انجام شده، یکی از مسائلی که در مقطع ابتدایی و دیگر مقاطع از اهمیت زیادی بر خوردار است، داشتن مهارت اجتماعی دانش آموزان است.
مهارت اجتماعی به مجموعه رفتارهای فراگرفته قابل قبولی گفته می شود که فرد را قادر میسازد با دیگران رابطه موثر داشته و از عکس العمل های نا معقول اجتماعی خودداری کند.
بدیهی است کودکی که از اول، خود را با شخصیت بداند و به تدریج مسئولیتهایی را بپذیرد، زمینههای زندگی اجتماعی در او پرورش خواهد یافت. چنین کودکی در مدرسه و سازگاری با شاگردان مدارس انطباق دارد. برعکس کودکانی که همیشه زیر نظر مستقیم پدر و مادر رشد کرده و هیچ نوع ابتکار و استقلال نداشتهاند، هنگامی که به مدرسه بروند، مشکلات فراوانی به وجود میآورند. برخی از آنها از مدرسه فرار میکنند و اگر با عواملی آنان را به محیط آموزشگاه بیاورند، با شاگردان ناسازگاری نموده و به جنگ و جدال و قهر و گریه متوسل خواهند شد.
والدین باید به فرزندان خود مهارتهای اجتماعی را آموزش بدهند و این فرصت را برای آنها فراهم کنند تا خود با سعی و خطا بتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند. بر طبق نظر روانشناسان، کودکان از همان سنین کودکی میتوانند مهارتهای اجتماعی را از والدین خود فرا بگیرند.
بهتر است والدین ابتدا روی نقاط ضعف کودکشان متمرکز شوند و یکی یکی روی آنها کار کنند. پدر و مادر میتوانند هر یک به تنهایی روی تک تک این مشکلات با فرزندشان کار کنند و خود الگوی مناسبی برای او باشند و به او توضیح دهند که در زندگی ، رفتار خوب و مناسب داشتن چقدر اهمیت دارد و سپس از او بخواهند به تدریج رفتار و منش خود را اصلاح کند و هر روز، اشتباهاتش از روز قبل کمتر شود. والدین نیز باید فرصتهایی را فراهم کنند تا او بتواند مهارتهای جدیدی را که آموزش دیده ، تمرین کند. البته بهتر است در ابتدا با کودکانی برخورد کند که آنها را نمیشناسد و یا حتی از او کوچکتر هستند. به این ترتیب شما میتوانید تمام عکسالعملهای او را به خوبی ارزیابی کنید و نتیجه کارتان را به وضوح ببینید.
در خانه او را با بازیها و فعالیتهای به روز جامعه و مناسب سن کودک آشنا کنید تا هنگام حضور او در مدرسه و یا محیط ناآشنا با حجم وسیعی از اطلاعات ناشناخته روبهرو نشود. مرتب به کتابخانه و مراکز فروش محصولات و بازیهای کودکان سربزنید و جدیدترین بازیهای هدفمند را برای او خریداری کنید. به او در کسب مهارتهای خواندن، نوشتن، شمردن یاری برسانید و با این کار به او حس اعتماد به نفس و قدرت حضور بدون ترس در اجتماع را هدیه دهید و فشار ترس از ندانستهها را در او کاهش دهید.
و او را تشویق به ورزش و داشتن اندام متناسب کنید. متأسفانه بچههای بیش از اندازه لاغر یا چاق همواره مورد تمسخر همسن و سالان خود قرار میگیرند لذا آنها، برای اجتناب از شنیدن جملات و برچسبهای مسخره آمیز از حضور در گروههای همسنوسالان پرهیز میکنند. توصیه میشود که والدین اینگونه بچهها، فرزندشان را به شرکت در کلاسهای ورزشی تشویق کرده و فواید حضور در کلاسهای ورزشی و تناسب اندام را به زبان ساده برای او توضیح دهند.
بچههای خجالتی، مطمئنا دوست ندارند مرکز توجهات یک جمع باشند. بنابر این نباید کاری کرد که ناگهان همه متوجه کودک بشوند. این که از کودک بخواهید جلوی یک جمع که برای نخستین بار آنها را میبیند، برای آنها شعر بخواند، کار نادرستی است. کودکان فقط برای کسانی این کار را میکنند که به آنها اعتماد داشته باشند. اینکه شما بهطور غیرمنتظره و بدون اطلاع قبلی به فرزندتان، از او چنین کارهایی را بخواهید، باعث سرخوردگی کودک میشود بهویژه در دوران پیشدبستانی که زمان ساخته شدن اعتماد به نفس کودک است. بد نیست بدانید سخنرانی و اجرا در جمع ترس شماره یک بزرگسالان است، چه برسد به بچهها!