نظم و انضباط یک پدیده اکتسابی است و کودک با الگوبرداری از مادر این نظم را یاد میگیرد.
اغلب کودکان دچارِ بی نظمی و به هم ریختگی هستند. ممکن است فرزند شما تحرک زیادی داشته باشد، کتاب هایش را در مدرسه جا بگذارد، حوله را روی زمین بگذارد و نتواند کارهایی را که آغاز می کند به اتمام برساند.
شما دوست دارید آن ها منظم تر باشند و روی کارهایشان مثلِ انجام دادن تکالیف تمرکز کنند. آیا این ممکن است؟ بله، تعداد اندکی از بچهها به نظر ذاتاً منظم هستند، اما در ابتدا باید دانست که، نظم و ترتیب یک مهارت است که در طی زمان آموخته می شود. با کمک و تمرین، کودکان می توانند یک راهکار برای انجام منظم کارهای خود بیابند.
والدین دوست دارند فرزندانی منظم داشته باشند، اما بیشتر آنها نمیدانند چرا فرزندشان منظم نیست. کودکان برای هر نوع یادگیری به آموزش احتیاج دارند و برای هر نوع آموزشی نیاز به زمینهسازی است. برای اینکه بتوانیم نظم را به فرزندان خود یاد دهیم هم احتیاج به فراهم کردن زمینههایی داریم. با فراهم کردن زمینههای نظم آموزی، خود به خود کودکان را در مسیر یادگیری نظم قرار میدهیم.
علل بی نظمی کودک
علل بسیار زیادی در بروز این امر دخیل هستند که از مهمترین آنها بی توجهی و انتظار بیش از حد والدین از کودک بدون در نظر گرفتن توانایی ها و پتانسیل های او میباشد.
عوامل دیگری نیز از جمله عدم برنامه ریزی مناسب برای کودک از سوی والدین و گاها اولیاء مدرسه، روش تدریس یکنواخت و غیرجذاب معلم، مشکلات فکری که کودک با آنها دست به گریبان است، شنیدن صداهای نابهنجار هنگام تدریس معلم، ترس و عدم علاقه کودک به معلم و مدرسه، مشارکت ندادن کودک در کارهای گروهی و… می باشد.
به طور کلی عوامل زیر در بی نظمی کودک تاثیرگذارند:
عدم رعایت نظم و انضباط در محیط خانوادگی به وسیله بزرگسالان و یادگیری کودک از آنها
نبودن یک سیستم تربیتی صحیح در خانواده
گاهی خشم، اضطراب، ناامنی و حسادت
وجود تبعیض در خانواده و بی تفاوتی نسبت به خواسته های کودک
ضعف روحیه، بدبینی و سوءظن کودک
افراط در محبت و توقع زیاد
نابسامانی و تضاد خانوادگی
غیبت طولانی والدین
احساس عدم استقلال و امنیت به وسیله کودک
نبودن نظم و تربیت در خانواده و زندگی والدین
سهل انگاری و مسامحه در خواستن مسئولیت و رعایت نظم توسط کودک
عدم وجود الگوی مناسب که کودک پیروی کند از آن
سختگیری شدید رواداشتن نسبت به کودک
راه حل
اگر بچهها فضایی برای منظم بودن نداشته باشند، نمیتوانیم آنها را به نظم وادار کنیم مثلا وقتی بچهها تمام وسایل بازی خود را در اتاق پخش کرده باشند و مادر از آنها بخواهد که انبوهی از وسایل بازی درهم را جمع آوری کنند آنها نمیتوانند و جمع نمیکنند، اما اگر برای جمع آوری وسایل بازی فضاهایی را تعبیه کرده باشیم مثلا سبدی برای لگوها، جعبهای برای مداد رنگیها و ماژیکها و وسایل نقاشی، یک چوب لباسی متناسب با قد کودک برای لباسها و سبدی برای لباسهای کثیف در اتاق، کودک میتواند مادرش را در منظم نگه داشتن اتاقش کمک کند.
زمانی که کودک شما بزرگتر شد و توانست ارتباط بین عمل و نتیجههای عملش را بفهمید، شما باید در مورد قوانین خانه با آنها صحبت کنید. شما باید قبل از هرگونه تنبیهی برای هر رفتاری به آنها در مورد آن توضیح دهید. به طور مثال اولین باری که کودک سه سالهتان شروع به نقاشی روی دیوارها کرد به او توضیح دهید که چرا این کار برای او مجاز نیست و به او بگویید که اگر دوباره این کار را انجام دهد چه تنبیهی برای او در نظر گرفتهاید. مثلاً میتوانید او را مجبور کنید که به شما در تمیز کردن دیوارها کمک کند و به او اجازه ندهید در ادامه روز با وسایل نقاشیاش بازی کند. اگر این رفتار را دوباره انجام داد دوباره تمام این مراحل را انجام دهید و باز هم به او توضیح دهید که چرا این کار او صحیح نیست.
اینکه روند تمیز کردن را به سرگرمی مفرح برای کودک تبدیل کنید بسیار مهم است. به طور مثال، هنگام مرتب کردن اطراف خانه آواز بخوانید. یا کارهای خود را در غالب شعر و آواز بیان کنید. این مساله باعث تحریک کودک به مشارکت در این کار می شود.
نوشتن و تعیین مسوولیت های هر فرد تاکتیک مفیدی است. هنگامی که کودک برای انجام کارهای خود تقاضای کمک می کند، عموما او را مجبور می کنیم تا خودش کارهایش را انجام دهد اما گاهی کودک در انجام کارهایش به کمک نیاز دارد و نباید این کمک را از او دریغ کرد زیرا به طور ناخواسته کودک را از انجام کارهای روزانه می ترسانیم. هنگامی که آنها درخواست کمک می کنند و ما با آغوش باز آن را می پذیریم و کمک می کنیم، کودک درس های مفیدی می آموزد: کودک یاد می گیرد با لبخندی به دیگران کمک کند. متوجه می شود کمک خواستن از دیگران اشکالی ندارد. در ضمن یاد می گیرد بدون انتظار به دیگران کمک کند. برعکس این قضیه هم خوب است. از کودک خود برای انجام کارها کمک بگیرید.