تأثیراتی که شبکههای اجتماعی میتوانند روی بچهها بگذارند، زیاد هستند. کای ویما وبلاگ نویس در مورد بچه 12 سالهاش که تماموقت خود را مثل همه هم سن و سالهایش با اینستاگرام و اسنپ چت میگذراند، توضیحات زیادی خطاب به والدین دیگر نوشته است. آنچه ویما را نگران کرده بود، دوستانی بود که پسرش در زمان بازیهای آنلاین اینترنتی پیداکرده بود.
آموزش خطرات شبکههای اجتماعی به کودکان
او میگوید:«بچه من تحت تأثیر شبکههای اجتماعی نبود. ولی بازیهای آنلاین اینترنتی هم به همین اندازه عجیب هستند. درست مثل بزرگسالان، بچهها هم میخواهند موردقبول واقع شوند. در دنیای آنها، شبکههای اجتماعی، محلی هستند که آنها به آن احساس تعلق دارند.» گفتوگوی دیجیتالی از طریق تلفنهای هوشمند، اهمیت روزافزونی در زندگی روزمره پیداکردهاند و والدین هم مجبور هستند با این روند رو به رشد فنّاوری خود را وفق دهند. اما مشکل اینجاست که نه آنها و نه بچهها نمیدانند که بیشتر بچهها در بخش زیادی از زندگی خود تحت تأثیر وقایع دیجیتالی بودهاند. ویما نگران بچههایی است که این روزها ارزش و اهمیت زیادی برای زندگی دیجیتالی خود قائل هستند.
او میگوید: «آنها تصور میکنند که ارزش آنها به داشتن تعداد مشخصی دوست در شبکههای اجتماعی است. اما این ارتباطها واقعی نیستند. ولی ازآنجاکه بچهها شب و روز با این واقعیت زندگی میکنند، نمیتوانند متوجه این موضوع شوند.» جاکوب سیلورمن مؤلف نگران این است که اگر بچهها بدون دقت و مراقبتهای لازم روی شبکههای اجتماعی بزرگ شوند، ممکن است گذشته دیجیتالی آنها طوری آنها را اسیر کند که حتی نتوانند تصورش را کنند. او در کتاب خود تحت عنوان Terms of Service توضیح داده که تاوان استفاده از شبکههای اجتماعی بهخصوص از جنبه حفظ حریم خصوصی به حدی متغیر بوده که حتی نمیتوان آن را بهطور کامل توضیح داد. سیلورمن به مثالهای زیادی در مورد اینکه چطور شرکتهای بزرگ از اطلاعات دیجیتالی استفاده میکنند، اشارهکرده است.
سیلورمن در کتابش به مقالهای در اکونومیست سال 2012 اشارهکرده که شرکت ریجی کاپیتال پارتنرز یک شرکت بیمهای سوئیس از بازخرید بیمه عمر مشتریاش خودداری کرده برای اینکه آنها تشخیص اینکه او به بیماری فراموشی دچار شده بود را باور نداشتهاند. اکونومیست گزارش داده که بعد از نگاه به صفحه فیسبوک این شخص، این شرکت بیمه تعیین کرده که او زندگی اجتماعی بسیار فعالی داشته و به فراموشی مبتلا نبوده است.
آنچه سیلورمن میگوید ممکن است تنها بخشی از آن چیزی باشد که بچههایی که امروز روی شبکههای اجتماعی بزرگ میشوند، با آن مواجه هستند. درواقع آنها با این فعالیتهای روزمره خود، اطلاعات و آمار بسیار وسیعی از زندگی شخصی خود در اختیار شرکتهای مختلف قرار میدهند. سیلورمن میگوید: «نظارت، فرهنگی است که ما در آن زندگی میکنیم و همه ما خودمان را در صفحه نمایشگری میگذاریم که بقیه ما را تماشا کنند. آموزشهای زیادی باید صورت گیرند تا به بچهها بگویند که کارهایی که آنها بهصورت آنلاین انجام میدهند، هراندازه هم مخفی باشند، خیلی راحت با یک جستجو بدست میآیند.»
آموزش خطرات شبکههای اجتماعی به کودکان
یک فرایند طبیعی
سوزان شافر و لیندا پرلمن گوردون مؤلفان کتاب «چطور با بچههای آنلاین خود ارتباط برقرار کنید» میگویند که شبکههای اجتماعی میتوانند برای بچهها خطرناک باشند. بهخصوص برای بچههای نوجوان. شافر و گوردون گفتهاند که بچهها نمیتوانند متوجه دائمی بودن محتویاتی که روی شبکههای اینترنتی میگذارند، آگاه باشند برای اینکه لوب فرونتال آنها – بخشی از مغز که مسئول پیشبینی عواقب آینده اقدامات زمان حال است- بهطور کامل در آنها توسعهنیافته است. شافر میگوید: «والدین باید در این مقطع سنی فرونتال لوب بچهها باشند برای اینکه حس درک عواقب در بچهها تا اواسط دهه بیست توسعه پیدا نمیکند. برای همین این وظیفه والدین است که به بچههایشان گوشزد کنند محتویاتی که در اینترنت پست میکنند، قابل پاک شدن نیستند. شما باید کاری کنید که بچهها چنین چیزی را ببینند.»
ویما میگوید: «بچهها فکر میکنند هر کاری میتوانند انجام دهند و به دلیل ناشناس بودن در اینترنت آنها به عواقب کارها و واکنشهای احتمالی برانگیختهشده از این کارها فکر نمیکنند. فکر نمیکنم آنها تفاوتی را بفهمند برای اینکه خیلیها دارند چنین کاری انجام میدهند.»
گوردون میگوید نهفقط بچهها در آن سن قادر به فهم کامل فعالیتهای آنلاین خود نیستند، بلکه آنها کنترلی همروی رفتار خود ندارند و این هم یک عامل رواندرمانی است. «اینکه بچهها در این سن میخواهند ریسک کنند کاملاً طبیعی است. بلکه این برای آنها بهعنوان یک انگیزه تکاملی برای ترک خانه است. والدین میخواهند مطمئن شوند که بچهها میتوانند این ریسکها را به شکلی سالم متحمل شوند یا مثلاً مهارتهای تازهای پیدا کنند.»
درحالیکه منع کردن بچهها از استفاده از شبکههای اجتماعی کاملاً غیرواقعی است، سیلورمن میگوید که والدین باید بین تجربیات عادی و ریسکهای احتمالی به بهترین شکل ممکن تعادل ایجاد کنند. «برای بچههای ما اینکه هویت خود را به شیوه خاص خود تکامل بخشند طبیعی است. چه این تکامل هویت در اتاق آنها در خانه یا در اسنپ چت رخ دهد. اما این نگرانی از سنین پایین وجود دارد که هرگونه آمار و اطلاعی که روی اینترنت رفته، همیشه آنجا بماند.»
آموزش خطرات شبکههای اجتماعی به کودکان
گفتوگو، میانهروی
گوردون میگوید برای والدین، کمک به بچهها در حضور داشتن در بهترین شبکههای اجتماعی اولین گام برای هوشمند شدن در مورد فنّاوری و دانستن رمز عبور بچهها در شبکههای اجتماعی که در آن عضویت دارند، است. طبق نظر شافر و گوردون حذف شبکههای اجتماعی منطقی نیست. چنین کاری هم ریسکهای خاص خودش را برای بچهها دارد. گوردون میگوید: «در حال حاضر فرهنگ رایجی در اینترنت و شبکههای اجتماعی وجود دارد و اگر شما این زبان را حرف نزنید، بهسختی میتوانید فردی اجتماعی باشید. شما میخواهید بچه شما در دنیایی که در آن زندگی میکند، روان باشد.»
شافر میگوید والدین باید به بچههایشان در مورد شبکههای اجتماعی آموزش دهند. همانطور که رانندگی را به آنها میآموزند. باید به آنها بگویند که شبکههای اجتماعی خطرناک ولی ضروری هستند. ویما بیش از هر چیزی میگوید که ارتباط برقرار کردن و گفتوگو برای نگهداشتن بچهها در فضای مجازی کلیدی است. ویما میگوید چنین تجربهای را شخصاً روی بچههایش انجام داده و موفق بوده است. «شما باید در این مسیر با آنها قدم بزنید. مثل این است که ابتدا ماسک اکسیژن را روی صورت خود بگذارید.»
منبع : نی نی بان