کودکان دردسرساز و سمج امروز؛ کارآفرینان موفق فردا

علاوه بر این، دانشگاه ویرجینیا تحقیق دیگری را منتشر کرد که در آن 157 نوجوان که مشخص شده بود، به طور دائم با والدین خود جر و بحث داشته‎اند توانسته بودند بهتر از عهده مقابله با مسائل و مشکلات خارج از خانه برآیند. به خوبی مشخص شده است که کارآفرینان باید بتوانند روی پای خود بیاستند و همین امر سبب می‎شود تا بتوانند در زمان راه‌اندازی کسب‌وکار خود با موانع و مشکلات پیش‌رو مبارزه کنند.

مطلب پیشنهادی

کدنویسی به زبان ساده برای‌کودکان

با هشت ابزار آموزش کدنویسی رایگان کودکان آشنا شوید

چیزی که کاملا اثبات شده این است که بچه‎های دردسرساز و سمج یک خصوصیت مشترک دارند و این همان حس رقابت و قاطعیت بیشتر در آنها به نسبت سایرین است. قاطعیت در کار باعث می‎شود که کارآفرینان برای رسیدن به هدف و چشم انداز خود از هیچ کاری مضایقه نکنند. از جمله صفات دیگری که در یک کارآفرین می‎توان یافت اینها هستند:

1. هدف آنها به خوبی تعریف شده است.
2. در کار خود سرعت عمل دارند.
3. به خوبی از عهده مدیریت مسائل مالی برمی‎آیند.
4. مهارت‎های اجتماعی آنها بالا است.
5. انضباط عمل بالایی در آنها دیده می‎شود.
6. عزمی‎ راسخ دارند.
7. قابلیت انطباق پذیری بالایی با تغییرات دارند.
8. فروشنده خوبی هستند.
9. قدرت تمرکز در آنها بالا است.
10. اعتماد به نفس بالایی دارند.

یکی دیگر از مهمترین خصوصیات یک فرد کارآفرین این است که خود را اسیر شرایط موجود نمی‎کند. وقتی استیو جابر در سال 1997 به اپل بازگشت کمپین «متفاوت فکر کن» را راه‌اندازی کرد. اغلب کارآفرینان موفق برای رهایی از قید و بندهای موجود تلاش می‎کنند تا بتوانند به آن چیزی که مورد نظرشان است برسند نه آن چیزی که به آنها گفته یا تحمیل می‎شود.

تحقیقات ذکر شده در بالا یک بار دیگر این سوال را مطرح می‎کند که کارآفرین بودن ذاتی است یا اکتسابی؟ آیا کارآفرینان تافته‎های جدا بافته هستند؟ استاد مطالعات کارآفرینی در دانشگاه کیس وسترن رزرو کلیولند، اسکات شین، در کتاب خود تحت عنوان «Born Entrepreneurs, Born Leaders» معتقد است ژن‎ها نه تنها در تبدیل شدن یک فرد به یک تاجر موثر هستند، بلکه حتی می‎توانند مشخص کنند که یک فرد چه مقدار پول به دست خواهد آورد.

سفر کارآفرینی یک ماراتن بسیار طولانی است. این راه پر از پستی و بلندی‎ها و انواع مختلفی از ناکامی‎ها را با خود به همراه دارد. برای نمونه، پاندورا قبل از رسیدن به امنیت مالی اولیه خود 299 بار با شکست مواجه شد. این مقاله یک چیز را به ما گوشزد می‎کند، این که کارآفرینانی که به موفقیت دست پیدا کردند، هرگز جواب نه را نپذیرفتند.